سرگذشت یا آینده

در مورد خودمو تصمیماتمو همه چی دیگه

سرگذشت یا آینده

در مورد خودمو تصمیماتمو همه چی دیگه

نمیتونم با خودم کنار بیام که هیچی نشده

چند وقته همش دارم فکر میکنم که ببخشمشون بگذرم از نامردیشون

بگذرم از ساده بودن خودم

اما هر وقت میبینمشون قلبم پر میشه از کینه از حسد

نمیدونم چرا انقد بهشون آلرژی پیدا کردم یه روزایی خیلی عزیز بودن برام خیلی دلم براشون تنگ میشد زود زود بهشون سر میزدم اما الان دلم میخواد واسه همیشه نبینمشون

خدایا خودت کمکم کن دلمو بزرگ کن

موفقم کن تو کارو زندگیم تا که خجالتی فقط براشون بمونه

حالم خوش نیست اصلا

راستشو بخواید..

سلام به همه ی اونایی که پست های منو میخونن یا نمیخونن کلا سلام

آقا جون امروز که نه چند روزه همش به این فکر میکنم که از چی میترسم واسه ازدواج؟

چی نمیزاره با خیال راحت مثل بچه ی آدم برم جلو؟؟

راستشو بخواید میخوام بی رو درباستی واسه اولین بار حرف دلمو بزنم

من از بی پولی و بیکاری میترسم

الان یه کار دارم وضعم خوب نیست اما بدم نیست یه مغازه اجاره کردیم و توشیم اما اگه سال دیگه جوابمون کردن چی؟؟

اگه مغازه گیرمون نیومد چی؟

نگید نمیشه ،اینطوری نیست و....

چند روز پیش یکی از مغازه دارا موعد اجارش تموم میشه و دیگه تمدید نمیکنه صاحب ملک و بیچاره الان بیکاره البته چند ماه دنبال یه جایه دیگه میگرده اما گیر نمیاد

حالا اگه منم زن بگیر مستاجر شم بیکار شم چه گلی به سر بگیرم؟؟

والاااا

مسئولیت که شوخی نیست هست؟

من یا مسئولیت قبول نمیکنم یا اگه قبول کنم حساب شده میرم جلو

آقا جون میترسم ،دلهره دارم میفهمید؟!؟!

نگید این مشکل رو قبلا هم نوشتی والا خیلی مهمه شاید از این به بعد هر روز یه پست راجبش بنویسم والااا

دنیای ما آدم ها خیلی زشت شده،خیلی

واقعا نمیدونم از کجا شروع کنم ،چی بگم،دلم بیشتر از همیشه گرفته

چرا دنیای ما آدم ها انقد کثیف و مادی شده؟

چرا همه داریم عقده ایی میشیم؟

واقعا نمیشه این همه تفاوت نباشه که یه عده از راه بدر نشن؟؟؟

امروز یک نفر که آمار خیلی ها رو داره اومده بود پیشم یه چیزایی میگفت که حالم از مردای نامرد از زنای ناپاک از جونای هوس ران از...بیشتر از همیشه بهم خورد

یه نفر بشه دلال واسه جور کردن مشتری برای یه زن و پورسانت بگیره؟؟

یه زن راضی بشه بره تو مغازه ی یکی و همون جا لخت بشه؟؟

یا یه زن شوهر دار دست بچه تو دستش و با دست دیگه اش شمارشو بده به یه مغازه دار؟؟؟

خدایا ما به کجا داریم میریم؟؟

چه بر سر عفت و پاکی و حیا اومده؟؟

خدایا یعنی اشرف مخلوقاتت ماییم؟؟ مایی که دنیامون به اندازه ی دنیای حیواناتم پاک نیست؟؟

خدایا کدوم حیونی به جفتش خیانت میکنه؟

کدوم حیون نری برای بقیه ی ماده ها ...

خدایا هوامو داشته باش میون این زمونه ی کثیف به اجبار گیر کردم

انقد بد زیاد شده که خوب اصلا اصلا پیدا نمیشه.

زن ها سنگ دلترین موجوداتی هستن که خدا آفریده

زن ها سنگ دلترین موجوداتی هستن که خدا آفریده میگید نه؟

پس چرا وقتی یه خانمی میبینه میفهمه که یه آقایی با تمام وجود دوسش داره عاشقش شده هیچ عکس العملی نشون نمیده؟؟

بابا شاید این آقا از آقایشه که نمیاد جلو و چیزی نمیگه

ما مرد ها خیلی بیچاره ایم ،وقتی عاشق زنی میشیم حتی نمیتونیم درست معشوقمونو ببینیم بقدری طرف رو بزرگ میکنیم که حتی نمیتونیم ایراداشو ببینیم و این کار انقد ادامه داره تا طرف با سنگ دلی تمام با یکی دیگه ازدواج میکنه و برای همیشه ما رو غمگین و داغ دار میکنه

اینه درد ما مردای سنگین و مررررررد

میترسم

امروز داشتم به این فکر میکردم که چرا یه نیروی دافعه در من برای زن گرفتن پیدا شده؟

راستشو بخواید من از بی پولی میترسم

از بیکار شدن میترسم

میترسم شرمنده ی زنم شم تو این گرونی

میترسم محتاج شم

یه عالمه دلهره دارم