سرگذشت یا آینده

در مورد خودمو تصمیماتمو همه چی دیگه

سرگذشت یا آینده

در مورد خودمو تصمیماتمو همه چی دیگه

سر دو راهی

سلام

این مدت انقد حالم خوب نبوده که بتونم چیزی بنویسم اما خلاصه اش میشه اینا:

نمازم رو نمیخونم راستش هیچ حسی هم به ادامه اش ندارم نمیدونم چه مرگم شده از طرف دیگه ژست آدم های مذهبی هم به خودم میگیرم آخه کسی که نماز که رکن دینه نخونه میتونه مذهبی باشه؟

ارشد باز اسم نوشتم اما نمیخونم راستش هیچ شوقی ندارم ارشدم گرفتم که چی؟ پارتی ندارم برم سرکار باهاش از یه طرفم دیگه طاقچه ی خونه جا نداره اگه فقط کاربردش گذاشتن مدرک تو طاقچه باشه

شبا خیلی بد میخوابم شاید تا صبح 10 بار بیدار میشم

صبحم که پا میشم خسته و کوفته ام مردم شب میخوابن صبح پا میشن سر حالن اما من نه

این دفعه همش شد نق و نوق اما خدایش همش همینه این اصل حالمه

اون دختر دیونه ایی هم که من میخوام هنوز پیداش نشده

یکی از رفقام میگفت آزاد همه ی این کلافه گیت مال بی زنیته اما راستشو بخواید فکر نمیکنم یه آدم دیگه بتونه رو یکی دیگه تاثیر بذاره

میذاره؟

شما بگید



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.